معنی (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن, معنی (معمولا با فعخ) ضعیف شدن، از کار افتادن, معنی (kukmgا fا tuo) qudt abj، اx lاc اtتاbj, معنی اصطلاح (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن, معادل (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن, (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن چی میشه؟, (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن یعنی چی؟, (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن synonym, (معمولا با tuo) ضعیف شدن، از کار افتادن definition,